پروژه از شیر گیری هلیا
از صبح که پاشدم یه بار خواب بوده بهش شیر دادم . یه عالمم ازش عکسو فیلم گرفتم موقع اخرین شیر خوردنش . دلم برای نگاهش به من زمانی که شیر میخوره تنگ میشه .
ازش عکس گرفتم چند تا ولی بازم ..........................
دارم ان لاین گزارش مینویسم که هیچیو از قلم نندازم . الان بهش صبر زرد زدم . این دومین باره اومده سراغش و دیده تلخه . ساعت 11:20
اومد باز سراغش گفت تخ = تلخ 11:24
یکم داره هونه میگیره منم براش توضیح دادم که ممه بده و اینکه بزرگی شدی و نباید ممه بخوری . خدا کنه حرفمو بفهمه
انقدر بهونه مکیدن داشت شیشه شو در اوردم توش دوغ ریختم داره میخوره . 12:19
وای وای خیلی بهونه گرفت یعنی اسم ممه رو نیاورد ولی حسابی کلافه بود . کل فیلم های گوشی یکی چند دور دید تا بلاخره خوابش برد بعدم باباجونش اومد یکم بازی کردن باهم الانم بابا داودش اومده رفتن تو حیاط .امیدوارم خیلی خوب با این قضیه کنار بیاد . 17:45