قربون اون دستای کوچولوت بشم
عشقممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم. می میرم برات .مورچه من .
این روزها هر جای خونه که برم همه راه ها به یخچال ختم میشه . تو اتاق ........ یخچال . تو آشزخونه ...........یخچال .تو رختخواب............ یخچال . گلاب به روت دستشویی........... یخچال .
.
از اونجایی که معده من یه سرش تو اقیانوسه و نمیزارم تو یخچال چیزی بمونه دیگه باید درشو بکنم توش دکوری بچینم و ازش جای بوفه استفاده کنم .
خلاصه که رفتم سراغ یخچال و هی توش دنبال خوراکی گشتم . یه آلاسکا برداشتم و برگشتم تو اتاق دیدم که تو دندون گیرتو گرفتی دستت کردی تو دهنت . انقدر جیغو فریاد کردممممممم باور کن همساده ها فکر کردن بابات منوگرفته زیر مشت و لگد .
اینم عکسای آن لاینت فرچولک من ( این اسمیه که بابا داود روت گذاشته )
اینم قیافه تو موقعی که من جیغ و داد می کردم برات
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی