هلیاهلیا، تا این لحظه: 11 سال و 8 روز سن داره

هلیا خورشید زندگی مامان و بابا

قربون اون دستای کوچولوت بشم

1392/6/13 15:56
نویسنده : هانی بقانام
958 بازدید
اشتراک گذاری

عشقممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم. می میرم برات .مورچه من .

این روزها هر جای خونه که برم همه راه ها به یخچال  ختم میشه . تو اتاق ........ یخچال . تو آشزخونه ...........یخچال .تو رختخواب............ یخچال . گلاب به روت دستشویی........... یخچال .

 .

از اونجایی که معده من یه سرش تو اقیانوسه و نمیزارم تو یخچال چیزی بمونه دیگه باید درشو بکنم توش دکوری بچینم و ازش جای بوفه استفاده کنم .نیشخند 

خلاصه که رفتم سراغ یخچال و هی توش دنبال خوراکی گشتم .  یه آلاسکا برداشتم و برگشتم تو اتاق دیدم که تو دندون گیرتو گرفتی دستت کردی تو دهنت . انقدر جیغو فریاد کردممممممم باور کن همساده ها فکر کردن بابات منوگرفته زیر مشت و لگد .خنده

اینم عکسای آن لاینت فرچولک من ( این اسمیه که بابا داود روت گذاشته )

 

اینم قیافه تو موقعی که من جیغ و داد می کردم برات قهقهه

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مده آ مامی مانلی
13 شهریور 92 0:46
جانم هلی خاله...
نترس مامانته.. خوب میشه ایشالا.. این ها همه از عوارض داشتن جیگری مثل توئه..



تو اون ورحت مریم . ببینمت لهت می کنم .( مرسی دوستم)
سما
13 شهریور 92 0:48
عزیز دلم
قربون اون چشای گردت


خدا نکنه . مرسی سما جونم
مامان زری
13 شهریور 92 1:48
معلومه خیلی جیغو فریاد کردی عزیزم دخترمون مات و مبهوت مونده
راستی آدرس آتلیه رو برام بزار ما هم بیایم پیش این دوست هنرمندمون مگه چی میشه؟


مرسی خوش حال میشم تشریف بیارید ولی پیشاپیش عرض کنم که آتلیه من تخصصی عروسه . ولی کار کودکم کم و بیش می کنم . سرچ کنید استدیو اساطیر ( خانم رحیمی ) ادر س و تل براتون میاد . مرسی از نظراتتون
کتی..مامان مهرسا
13 شهریور 92 9:49
هلیای نانازی
دیگه چه بخای چه نخای این ننه محترمه تو ه و بایستی یه عمر بتحملیش ......پس صبور باش..و البته به کار خودت ادامه بده تا لجش دراد...ای قربون اون عکس اخری و لبخند نازت بشم من !


من حریف یه ملت شدم ولی حریف زبون دراز تو نشدم کتی . جیگرتو برم مرسی عزیزم